در عرض یک سال گذشته چند نفر را برای یک سری از کارها استخدام کردیم و آخر سر هم بعد از اینکه جانمان را به لبمان رساندند بعد 5 تا 7 ماه از شرکت رفتند و جالب اینجاست که در عرض هفته گذشته من و یکی دیگر از همکارانم پشتش گذاشتیم و تمام وظایفی که بر عهده ایشان بود و اکثرا هم مربوط به بخش پشتیبانی و بایگانی بود را انجام دادیم.
راستش را بخواهید حالم بد می شود وقتی می بینم کاری را که در عرض سه روز انجام شد در عرض سه ماه جمع نکرد و یا کاری که 4 ساعت وقتش رامی گرفته یک ماه طول داده و آنقدر اشتباه انجام داده که من دو روز فقط خرابکاری هایش را درست کردم.
این ها شامل مرتب کردن زونکن به طوری که وقتی زونکن را بر می داری نصفش نریزد تا طراحی یک کارت ویزیت و یا حتی جمع آوری مطالب در مورد خیار از اینترنت است. که برای مثال زونکن ها را که باز می کنی کاغذ ها را سر و ته پانچ کرده و کارت ویزیت را با ادرس اشتباه داده و نصف مطالب مربوط به خیار هم درمورد چنار است....
دلم برای خودم می سوزد.
جالب این است که هر دوی آنها نه به خاطر خرابکاری هایشان در زمینه کاری که به خاطر رفتار نامناسب با بقیه از شرکت رفتند و کلی هم طلبکارند....
توی شرکت ما معمولا افراد خودشان باید ناظر خودشان باشند و الان خیلی شانس آوردند که حالا که خرابکاری ها رو شده هیچ کدام نیستند و از خشم اژدها در امانند.
واقعا نمی دونم وجدان کاری و کلا روح عمه هاشون هنگام کار در چه وضعیتی بوده....
خدایا همه ما را به راه راست هدایت بفرما.....