Quantcast
Channel: تجرد بعد از سی سالگی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 214

مگه اینجا چاله میدان است؟

$
0
0

چاله میدان محله ای قدیمی در تهران بود که بیشتر مرکز تجمع خلاف کار ها و افراد نادرست بود و در حقیقت محل تخلیه زباله های تهران به شمار می آمد که به خاطر فضای کثیف و آلوده اش کمتر کسانی به انجا سر می زدند.

افرادی هم که در آن محل کار و زندگی می کردند بیشتر کسانی بودند که به دلیل فقر مادی و معنوی مجبور به تحمل اوضاع بودند و شرایط سخت باعث شده بود که تمایلی به ارتقا فرهنگ و گفتار خود نداشته باشند و از همان زمان ادبیات چاله میدانی در میان تهران نشین ها ها باب شد.

همیشه در خاطرم است که بزرگترها با کوچک ترین حرکت زشتی گوشزد می کردند که اینجا چاله میدان نیست که دهنت را باز کنی و هرچی می خواهی بگویی و یا هرکاری بکنی....

به هرحال این روزها چاله میدان و چاله میدانی ها در هیاهوی این شهر بزرگ گم شده اند و ما مانده ایم که فرهنگی که به سرعت در میان خرده فرهنگ های شهرهای دیگر حل می شود و از طرف دیگر با تغییر محیط و نسل های جدید خود را با شایط وفق می دهد تا مناسب تحولات روز باشد.

اما نکته در اینجاست که فرهنگ حرف های رکیک و دشنام نه مختص چاله میدان و چاله میدانی ها که مختص قشر خاصی از مردم بوده که با استفاده از الفاظ زشت و هنجارشکنی سعی بر ان داشته اند که کمبودهای زندگی خود را جبران کنند و دردهای خود را التیام بخشند و در حقیقت سرریز احساسات سرکوب شده خود را در قالب کلمات بیان کنند.

حدود بیش از یک دهه است که تعاملات مجازی در بستر دنیای مجازی برای اکثریت قابل دسترس است و روز به روز با پیشرفت تکنولوزی و تولید فناوری تسهیلات حضور در فضای مجازی برای همگان ایجاد شده است و متاسفانه آنچه این روزها شاهدش هستیم  فرهنگ نابسامان و شرم اوری است که برکلیه رسانه های مجازی حاکم است.

فرهنگی که همه پشت هویت های  مجازیشان پنهان هستند و ادبیات سخیف و نابهنجاری را استفاده می کنند که من به شخصه هنوز نمی توانم هضمش کنم.

 جالب اینجاست که با کمی کنکاش در صفحات این موجودات مجازی متوجه می شوی که صفحات شخصی ایشان پر از پندها و نکات ارزشی و یا حتی مباحث اخلاقی است و یا ادعاهایشان سر به فلک می زند اما به خود اجازه می دهند بی هیچ ملاحظه ای دیگری را مورد اماج الفاظ رکیک و ضد ارزشی خود قرار دهند.

برای مثال خانمی که در صفحه خودش از هنرهای هر انگشتش تصاویری قرار داده و یا عکس هایش نشان دهنده یک زندگی نرمال خانوادگی است به راحتی در صفحاتی که نظرخواهی دارند با سخیف ترین و چاله میدانی ترین کلمات ابراز نفرت و اشمئزاز کرده و از لغاتی استفاده می کند که به هیچ وجه با عکس های صفحه اش تطابق ندارد.

جای تعجب است که انگار خود را موظف می داند تا با تحقیر و توهین به صاحب عکس افاضات خود را بیان کرده و ابراز وجود نماید.

و یا مردجوانی که صفحه شخصی اش پر از جملات خودشناسی و مثبت اندیشی است در جایی که نظری مطابق میلش نباشد کلمات مشعشعی را در فضای مجازی می پراکند که عقل حیران می ماند از اینهمه تضاد...

آنچه نگران کننده است این است که با توجه به اینکه این روزها افراد بیشتر از دنیای واقعی در فضای دیجیتال و مجازی حضور دارند، کم کم قبح این هنجارشکنی ریخته و حرمت و احترام در دنیای واقعی و روابط مابین افراد هم رنگ می بازد.

جالب اینجاست که این روزها پدران و مادران جوان با کتاب های رنگارنگ روانشناسی سعی برآن دارند تا کودکان خود را طوری تربیت کنند که احترام و حریم فرزندشان حفظ شود و با بذل توجه و محبت بی دریغ و گاه نسنجیده کودکان خود را طوری می پرورانند که گویی هیچ کس و هیچ چیز در جهان نیست الا این فرزند ترد و نازک.

و از آن طرف کودکان طوری تربیت می شوند که از همه طلب دارند که مانند پدر و مادرشان رفتار کنند و هرچه می خواهند مهیا سازند و هیچ یاد نگرفته اند که احترام فرایندی متقابل است و نه یک طرفه و دیگران هم از او انتظار دارند که احترامشان حفظ شود .

اینگونه است که کودکان به زبان عامه تر گستاخ و زبان دراز شده اند و البته تا حدی به خاطر لحن بچه گانه و لطیفشان شنیدن بعضی الفاظ شاید باعث فرح و انبساط خاطر گردد ولی در حقیقت فاجعه ای است که رخ داده و در دراز مدت والدینشان را هم درگیر می سازد.

به هر حال هر چه هست و نیست، فرهنگ روبه اضمحلال احترام و ارزش هاست که ثروتی ارزشمند بود و این روزها بر بادش دادیم و اگر زود نجنبیم و خود را از این ورطه بیرون نکشیم تبعاتش سخت زیان آور است و دردناک...


Viewing all articles
Browse latest Browse all 214

Latest Images

Trending Articles



Latest Images

<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>