Quantcast
Channel: تجرد بعد از سی سالگی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 214

همینجوری ....

$
0
0

1- یک وقت هایی آدم تلاش هایی می کند که نتیجه آن چندان مطابق انتظارش نیست. و نه تنها نتیجه مورد انتظار را دریافت نمی کنی که تبعات دراز مدتش پوستت را می کند.

مثل شکستن پسته با دندان که کلی تلاش میکنی و به دندان هات فشار میاوری آخرش هم پوک است و بعد نه تنها مغز ترد و خوشمزه ای انتظارت را نمی کشد که درد دندان ها و کلی خرج دندان سازی میمونه برات...

البته کلا آدم دو دوتا چهارتایی نیستم  و فکر می کنم زیادی منطقی بودن هم چندان جالب نیست ولی بد نیست که خیلی سریع همه نتایج مثبت و منفی کارهامون را اولش مرور کنیم.

2- انگار آدم هرچی بزرگتر می شود دنیایش کوچکتر می شود.

همه تو دوران نوجوانی و اوایل جوانی می خواهند دنیا را تغییر بدهند و منهم مستثنا نبودم ولی هرچی جلوتر می روم دنیایم محدود تر می شود به افق دید محدود خودم و آخرش هم می رسم به خودم و اون تئوری معروف که خودت را تغییر بده تا دنیا عوض بشه...

این روزها همه اهداف و آرزو های دور و دراز را جمع کرده ام توی یک چمدان و گذاشته ام تو انباری.

تمام خواسته ام از دنیا بدن سالم و یک جورایی استقلال مالی و در حقیقت کار بخور و نمیری که سربار دیگری نباشم است و اینکه 8 ساعت کار کنم و 16 ساعت بچپم توی خونه و خودم باشم و کتاب و فیلم ها..

یک جورایی همون استارت شیزوفرنی ....

دیگر انگار برام مهم نیست کارم چه تاثیری دارد و آیا سازنده است و یا نه؟ و یا چیزی به جهان اضافه می کند یا نه؟ فقط پول داشته باشد برایم بس است.

و این اصلا خوب نیست.

نصف بیشترش هم به خاطر سرخوردگی هایم است.

البته می بینم که یک هزارم کسانی که می شناسم و برای بهتر شدن دنیا تلاش می کنند سرخورده نشده ام.

اگر جای اساتیدم بودم و شاگردانم مثل خودم بودند مسلما تاحالا خودکشی کرده بودم از این سرمایه گذاری نافرجام.

به هر حال هرچه هست شور زندگی و امیدم در پایین ترین حد خود قرار دارد و خیلی هم تلاشی برای تغییرش نمی کنم

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 214

Trending Articles